loading...
sms زییاترین پیام کوتاه
محمد کربلائی بازدید : 284 یکشنبه 20 تیر 1389 نظرات (0)
ديروز رفته بودم تهران خونه ي خواهرم ، امروز كه ميخواستم برگردم گفتم قبل اينكه سوار مترو بشم با خواهرم بريم تو هفت حوض يه چرخي بزنيم به ياد اون روزا كه تهران بوديم .تو اين روزا هميشه وسط آدمايي كه واسه خريد اومدن  آدماي محتاجم زيادتر ميشن . حالا هر كدومم به يه نحوي يكي فال ، يكي ساز ميزنه ، يكيم گدايي سعي ميكنن يه پولي دربيارن

ولي امروز يه صحنه اي ديدم كه خيلي ناراحتم كرد . يه مرد تو سناي پدرم ، كفشاي پاشو درآورده بود و كنار خيابون وايساده بود بفروشه تا دستشو مثله متكديا جلوي مردم دراز نكنه. دلم يجوري شد ، قيافش ميخورد آدم كاري بوده. خدا واسش چي خواسته كه مجبور به اين كار شده خودش ميدونه.

ولي باز دم غيرتش گرم ....

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
.::گروه اینترنتی اثیر::. بزرگترین گروه وبلاگی ایران با بیش از 5 سال تجربه درخشان و دارا بودن وبلاگ در بیش از50 سرویس وبلاگ دهی ایرانی و خارجی و تجربه ی افزایش بازدید در بیش 100 وبسایت که تا کنون اکثر انها در رتبه های زیر 50 در ایران قرار دارند وابسته به کانون فناوری تبلیغاتی راه هشتم بزرگترین مرکز لیزر و ساخت تندیس در ایران اس ام اس های سکسی خفن توپ حشری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5861
  • کل نظرات : 101
  • افراد آنلاین : 94
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 264
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 1,713
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,272
  • بازدید ماه : 9,619
  • بازدید سال : 31,963
  • بازدید کلی : 1,322,774