دیشب اونقد دیر رسیدم خونه که اصن اعصاب مصابم ریخته بود به هم آخه خونه خالم اینا بودیم و شوتبالو دیدیم دیدیم که این هشت پا هه غلط پیش بینی نمی کنه ها و بالاخره تیم ما سوم شد!
حالا از شوتبال بگذریم دیروز نه ببخشید دیشب البته نه دیروز ساعت 3 میشه روز دیگه بامداد حالا رسیدم خونه نمی تونستم راه برم صبحشم تا ساعت 12 نخوابیده بودم اصن نمی تونستم تکون بخورم خواستم به روش صنم خانوم شب زنده داری کنم که نشد! زور خودمو به رخت خواب کشوندم و در جا با همون لباس های مهمونی خوابیدم!
البته اید بگم که تا صبح من واقعا جهنمو جلو چشام دیدم!صبح پاشدم خیس عرق بودم چه قد این هوا گرمه وای!!!
فهلا
![](http://www.pic4ever.com/images/treeswing.gif)