![](http://www.rasekhoon.net/App_Themes/pink/imgs/hdr_logo_new.jpg)
مجتمع ربع رشيدي چه نوع وقفي و در كدام شهر است ؟ (راهنمايي: به ويژه نامه وقف مراجعه نمائيد)
۱)وقف رفاهي - اقتصادي و در شهر شيراز
۲)وقف علمي - آموزشي و در شهر تبريز
۳)وقف هنري و در شهر اصفهان
۴)وقف فرهنگي و در شهر قم
لینک مسابقه: www.rasekhoon.net
جواب: وقف علمي - آموزشي و در شهر تبريز
![ربع رشيدي؛ مجتمع بزرگ وقفي، علمي و آموزشي در تبريز](http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1111111110/0388.jpg)
ربع رشيدي؛ مجتمع بزرگ وقفي، علمي و آموزشي در تبريز
نويسنده:سيد حسين اميدياني
(قرن هشتم هجري/سيزدهم ميلادي)
مقدمه
قبل از شروع مطلب ذکر اين نکته ضروري است که اگر بحثي تاريخي ميکنيم اعم از تاريخ سياسي يا تاريخ تمدن، يا تاريخ وقف به سبب نتيجه گيري از آن و اخذ تجربه براي حال و آينده است، وگرنه «تاريخ براي تاريخ» و «علم براي علم» هدف ما نيست و از بحثهاي تاريخي قصد بلند پروازي و فخر فروشي هم نداريم .
از جمله عوامل مهم رشد و شکوفايي تمدن اسلامي و پيشرفتهاي علمي حاصله، همانا نظام يافتن و برنامهريزيهاي صحيحي در امر تعليم و تربيت و دانش اندوزي و تحقيق و پژوهش بود. حمايت مادي و معنوي از دانشمندان و پژوهشگران، به وجود آمدن مراکز علمي و تحقيقاتي از دارالعلمها، مدارس، بيتالحکمهها، بيمارستانها، رصدخانهها، در پوشش نهادهاي بزرگ وقفي اسباب اين مهم را فراهم ميکرد (1)
يکي از اين مجتمعهاي علمي و آموزشي وقفي، مجتمع عظيم ربع رشيدي ميباشد که واقف و باني آن خواجه رشيد الدين فضل الله همداني طبيب و مورخ و وزير معروف اسلامي بود.
از جمله عوامل مهم رشد و شکوفايي تمدن اسلامي و پيشرفتهاي علمي حاصله، همانا نظام يافتن و برنامهريزيهاي صحيحي در امر تعليم و تربيت و دانش اندوزي و تحقيق و پژوهش بود. حمايت مادي و معنوي از دانشمندان و پژوهشگران، به وجود آمدن مراکز علمي و تحقيقاتي از دارالعلمها، مدارس، بيتالحکمهها، بيمارستانها، رصدخانهها، در پوشش نهادهاي بزرگ وقفي اسباب اين مهم را فراهم ميکرد (1)
يکي از اين مجتمعهاي علمي و آموزشي وقفي، مجتمع عظيم ربع رشيدي ميباشد که واقف و باني آن خواجه رشيد الدين فضل الله همداني طبيب و مورخ و وزير معروف اسلامي بود.
موقعيت علمي و اجتماعي رشيدالدين فضل الله همداني
رشيد الدين در زماني ميزيست که سازمانهاي اجتماعي ايران و ساير بلاد شرقي اسلامي در اثر تهاجم مغولان از هم پاشيده شده و حفظ ميراث گذشتگان بر عهدهي افراد علاقهمند نهاده شده بود. او خود يکي از اين افراد بود، و مانند خواجه نصيرالدين طوسي که نسلي قبل از او با همت والاي خود رصدخانه و مدرسهي عالي علمي مراغه را پايهگذاري کرده بود، به تنهايي به تأسيس دانشگاه و مراکز علمي وقفي بزرگ ربع رشيدي و رشيديه همت گماشت و آن چنان در اين امر اصرار ورزيد که توانست در اندک مدت اين مراکز را به مرتبهي بالا برساند و حائز اهميت جهاني گرداند. او در ربع رشيدي مدرسهاي به وجود آورد که واقعا بينالمللي بود و از علوم چيني و هندي تا معارف رومي بيزانس در آن تدريس ميشد و با زبانهاي چيني و يوناني و عبري و مغولي و ترکي و شايد سانسکريت علاوه بر فارسي و عربي در اين مرکز آشنايي وجود داشت و آوازهي شهرت آن از پکن تا قسطنطنيه طنين افکنده بود. (2)
اهميت اقدام رشيد الدين در ايجاد مجتمع بزرگ آموزشي وقفي خود موقعي بيشتر براي ما روشن ميشود که ويژگيهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوران او را به خوبي درک کنيم و مقام و موقع دانش و دانشمندان را دريابيم، زيرا استيلاي مغول در ايران و ساير ممالک اسلامي جز نابودي و نابساماني بر جاي نگذاشت. به عنوان نمونه به نوشتههاي خود رشيد الدين در اين مورد اشاره ميکنيم :
رشيد الدين دربارهي ويراني شهرها و دهات ميگويد : «هرگز ممالک خرابتر از آنک در اين سالها بوده، نبوده. خصوصا مواضعي که لشگر مغول به آنجا رسيده، چه از ابتداي ظهور آدم باز، هيچ پادشاهي را چندان مملکت که چنگيز و اروغ او مسخر کردهاند، ميسر نگشته، چندان خلق که ايشان کشتهاند نکشته... شهرهاي معظم بسيار خلق، و ولايت با طول و عرض را چنان قتل کردند که در آن کسي نماند» آنگاه در حدود 20 شهر مهم را که متروک و خراب شده نام ميبرد. و چنين ادامه ميدهد : «در ترکستان و ايران زمين و روم از شهرها و ديههاي خراب که خلق مشاهده ميکنند، زيادت از آن است که حصر توان کرد، و بر جمله آنک اگر از راه نسبت قياس کنند، ممالک از ده يکي آبادان نباشد، و باقي تمامت خراب و در اين عهدها هرگز کسي در بند آبادان کردن آن نبوده». (3)
اهميت اقدام رشيد الدين در ايجاد مجتمع بزرگ آموزشي وقفي خود موقعي بيشتر براي ما روشن ميشود که ويژگيهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوران او را به خوبي درک کنيم و مقام و موقع دانش و دانشمندان را دريابيم، زيرا استيلاي مغول در ايران و ساير ممالک اسلامي جز نابودي و نابساماني بر جاي نگذاشت. به عنوان نمونه به نوشتههاي خود رشيد الدين در اين مورد اشاره ميکنيم :
رشيد الدين دربارهي ويراني شهرها و دهات ميگويد : «هرگز ممالک خرابتر از آنک در اين سالها بوده، نبوده. خصوصا مواضعي که لشگر مغول به آنجا رسيده، چه از ابتداي ظهور آدم باز، هيچ پادشاهي را چندان مملکت که چنگيز و اروغ او مسخر کردهاند، ميسر نگشته، چندان خلق که ايشان کشتهاند نکشته... شهرهاي معظم بسيار خلق، و ولايت با طول و عرض را چنان قتل کردند که در آن کسي نماند» آنگاه در حدود 20 شهر مهم را که متروک و خراب شده نام ميبرد. و چنين ادامه ميدهد : «در ترکستان و ايران زمين و روم از شهرها و ديههاي خراب که خلق مشاهده ميکنند، زيادت از آن است که حصر توان کرد، و بر جمله آنک اگر از راه نسبت قياس کنند، ممالک از ده يکي آبادان نباشد، و باقي تمامت خراب و در اين عهدها هرگز کسي در بند آبادان کردن آن نبوده». (3)
خلاصهي زندگي نامهي رشيدالدين
رشيد الدين فضل الله رجل سياسي و دانشمند و طبيب گرانقدر آخر قرن هفتم که ضمنا «بزرگترين مورخ ايراني است که عالم به جميع علوم عصر خويش بوده»، در سال 648 ه ق در همدان به دنيا آمد. رشيد الدين که در برخي از تواريخ به او رشيد الحق و رشيد الدوله نيز گفتهاند علم طب را نزد خانوادهي خويش در همدان فراگرفت.(4)
نخستين بار به عنوان طبيب به دربار آباقاخان پيوست.
در عهد ارغون «مرتبه و پايهاش ترقي پذيرفت». در سال 697 ه ق غازان خان «رتبت نيابت امور جهانباني و منصب وزارت و صاحب ديواني» را به رشيد الدين فضل الله و خواجه سعد الدين ساوجي ميسپرد.(5)
بعد از فوت غازان خان (يازده شوال 703 ه ق) و روي کار آمدن برادرش سلطان محمد خدابنده (الجايتو)، اين دو وزير همچنان در مقام وزارت باقي بودند که شيوهي کار اين دو وزير و مبارزات سياسي آنها در تاريخ اين دوره بسيار جالب و خواندي است که سرانجام سعدالدين ساوجي توسط الجايتو معزول و سپس مقتول (711 ه ق) شده. (6)
و تاجالدين عليشاه به پيشنهاد رشيدالدين، به وزارت منصوب و با رشيدالدين همکار ميشود. (7)
الجايتو در رمضان سال 716 ه ق درگذشت و پسرش ابوسعيد بهادر که جانشين او شده بود، همچنان رشيدالدين و تاجالدين عليشاه را به وزارت خويش باقي گذاشت.
خواجه عليشاه بر اثر حسادتي که نسبت به خواجه رشيدالدين براي پست وزارت داشت عاقبت با دسيسه و نيرنگ ، ذهن سلطان ابوسعيد را نسبت به رشيد برگردانيد و سلطان حکم نمود تا خواجه رشيد و پسرش ابراهيم را به قتل رسانند. جلاد ابتدا ابراهيم پسر خواجه را پيش او گردن زد و چون قصد خواجه رشيد کرد فرمود که با عليشاه بگوي که بيگناه قصد من کردي روزگار جزاي اين کار در کنار تو نهد، تفاوت اين قدر باشد که گور تو نو و از آن ما کهنه بود. و جلاد آن خواجه نيک نفس حليم را از ميان به دو نيم کرد. و اين حادثه در تاريخ 718 ه ق اتفاق افتاد و ابتاع و اشياع او را غارت کرده و ربع رشيدي در تبريز عرصهي تاراج گشت و املاک او و فرزندش به ديوان متعلق شد.
عقايد و افکار رشيدالدين و علت وقف اموال و تأسيس بناهاي وقف و خير توسط او شايد بهترين منبع و مأخذي که بتوان به موجب آن پي به افکار رشيد برد و اينکه چه انگيزهاي او را وادار به وقف گستردهي اموال خود و احداث مجتمع وقفي ربع رشيدي ساخت علاوه بر آثار و مکاتباتش همانا وقف نامهي مفصل و ارزشمند اين موقوفات باشد که حاوي نکات بسيار ارزندهاي در اين زمينه ميباشد.
مرجع و منبع اصلي اطلاعات ما در مورد «ربع رشيدي»، وقف نامهاي است که با خط خود رشيدالدين فضل الله، مؤسس ربع رشيدي، نوشته شده است : نسخهي اصلي اين وقف نامه اکنون در کتابخانهي ملي تبريز نگهداري و محافظت ميشود.
رشيد در مقدمهي وقف نامهي خود به فايدهي دو جهاني وقف و احسان و عمل صالح مطالبي بيان ميکند، او مينويسد :
و همچنين حديث نبوي فرموده که «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث : صدقة جارية و علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له» و اکثر محدثان تفسير صدقهي جاريه به وقف کردهاند. چون درجات و درکات ثواب و عقاب و
تفاوت آن به اعمال صالحه و غير صالحه است و فرموده که عمل اين هر سه از مرده منقطع نميشود پس بايد که تا مادام که آثار و اعمال سه گانه بدان مرده رسد او را زيادت از آنچه در دنيا عمل کرده و با او به هم بوده، او را بدان واسطه کمال و درجه حاصل شده کمالي و درجه [اي] ديگر حاصل شود.
در مقدمهي وقف نامه مينويسد که احداث اماکن خير، از اوايل جواني منظور نظر او بوده و خداوند «در ازل تقدير فرموده و خواسته که به ظهور بپيوندد» (8)
، به همين علت در تمام طول عمر و پيش از احداث ربع رشيدي، اماکن خيري در وسعتي کمتر، بنا نهاده. ولي اين عمارات جزئي هيچگاه او را قانع نميکرد و هميشه در اين فکر بود که تأسيساتي به وجود آورد که در آن مجمعي از علما و دانشمندان را مستقر کند تا هم باعث توسعهي علوم گردد و هم خود فيضي از صحبت ايشان نصيبش شود، ولي گرفتاريهاي سياسي او، مانع اشتغال بيش از حد به اين مسائل بوده است. بدين جهت دست به تأسيس مجتمع بزرگ ربع رشيدي زده تا بتواند به مقصود خويش نائل شود.
نخستين بار به عنوان طبيب به دربار آباقاخان پيوست.
در عهد ارغون «مرتبه و پايهاش ترقي پذيرفت». در سال 697 ه ق غازان خان «رتبت نيابت امور جهانباني و منصب وزارت و صاحب ديواني» را به رشيد الدين فضل الله و خواجه سعد الدين ساوجي ميسپرد.(5)
بعد از فوت غازان خان (يازده شوال 703 ه ق) و روي کار آمدن برادرش سلطان محمد خدابنده (الجايتو)، اين دو وزير همچنان در مقام وزارت باقي بودند که شيوهي کار اين دو وزير و مبارزات سياسي آنها در تاريخ اين دوره بسيار جالب و خواندي است که سرانجام سعدالدين ساوجي توسط الجايتو معزول و سپس مقتول (711 ه ق) شده. (6)
و تاجالدين عليشاه به پيشنهاد رشيدالدين، به وزارت منصوب و با رشيدالدين همکار ميشود. (7)
الجايتو در رمضان سال 716 ه ق درگذشت و پسرش ابوسعيد بهادر که جانشين او شده بود، همچنان رشيدالدين و تاجالدين عليشاه را به وزارت خويش باقي گذاشت.
خواجه عليشاه بر اثر حسادتي که نسبت به خواجه رشيدالدين براي پست وزارت داشت عاقبت با دسيسه و نيرنگ ، ذهن سلطان ابوسعيد را نسبت به رشيد برگردانيد و سلطان حکم نمود تا خواجه رشيد و پسرش ابراهيم را به قتل رسانند. جلاد ابتدا ابراهيم پسر خواجه را پيش او گردن زد و چون قصد خواجه رشيد کرد فرمود که با عليشاه بگوي که بيگناه قصد من کردي روزگار جزاي اين کار در کنار تو نهد، تفاوت اين قدر باشد که گور تو نو و از آن ما کهنه بود. و جلاد آن خواجه نيک نفس حليم را از ميان به دو نيم کرد. و اين حادثه در تاريخ 718 ه ق اتفاق افتاد و ابتاع و اشياع او را غارت کرده و ربع رشيدي در تبريز عرصهي تاراج گشت و املاک او و فرزندش به ديوان متعلق شد.
عقايد و افکار رشيدالدين و علت وقف اموال و تأسيس بناهاي وقف و خير توسط او شايد بهترين منبع و مأخذي که بتوان به موجب آن پي به افکار رشيد برد و اينکه چه انگيزهاي او را وادار به وقف گستردهي اموال خود و احداث مجتمع وقفي ربع رشيدي ساخت علاوه بر آثار و مکاتباتش همانا وقف نامهي مفصل و ارزشمند اين موقوفات باشد که حاوي نکات بسيار ارزندهاي در اين زمينه ميباشد.
مرجع و منبع اصلي اطلاعات ما در مورد «ربع رشيدي»، وقف نامهاي است که با خط خود رشيدالدين فضل الله، مؤسس ربع رشيدي، نوشته شده است : نسخهي اصلي اين وقف نامه اکنون در کتابخانهي ملي تبريز نگهداري و محافظت ميشود.
رشيد در مقدمهي وقف نامهي خود به فايدهي دو جهاني وقف و احسان و عمل صالح مطالبي بيان ميکند، او مينويسد :
و همچنين حديث نبوي فرموده که «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث : صدقة جارية و علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له» و اکثر محدثان تفسير صدقهي جاريه به وقف کردهاند. چون درجات و درکات ثواب و عقاب و
تفاوت آن به اعمال صالحه و غير صالحه است و فرموده که عمل اين هر سه از مرده منقطع نميشود پس بايد که تا مادام که آثار و اعمال سه گانه بدان مرده رسد او را زيادت از آنچه در دنيا عمل کرده و با او به هم بوده، او را بدان واسطه کمال و درجه حاصل شده کمالي و درجه [اي] ديگر حاصل شود.
در مقدمهي وقف نامه مينويسد که احداث اماکن خير، از اوايل جواني منظور نظر او بوده و خداوند «در ازل تقدير فرموده و خواسته که به ظهور بپيوندد» (8)
، به همين علت در تمام طول عمر و پيش از احداث ربع رشيدي، اماکن خيري در وسعتي کمتر، بنا نهاده. ولي اين عمارات جزئي هيچگاه او را قانع نميکرد و هميشه در اين فکر بود که تأسيساتي به وجود آورد که در آن مجمعي از علما و دانشمندان را مستقر کند تا هم باعث توسعهي علوم گردد و هم خود فيضي از صحبت ايشان نصيبش شود، ولي گرفتاريهاي سياسي او، مانع اشتغال بيش از حد به اين مسائل بوده است. بدين جهت دست به تأسيس مجتمع بزرگ ربع رشيدي زده تا بتواند به مقصود خويش نائل شود.
موقعيت مکاني و ساختماني ربع رشيدي