با سلام به دوستان عزيزم
مدتي است يا بهتر بگويم چند سالي است در كشور هرج و مرجي به خاطر كنكور به وجود آمده است. نزديك كنكور هستيم و شور و استرس. باشد يا نباشد ؟ حذف كنكور ؟ خوب است يا بد ؟ به همين دليل مصاحبه اي را با آقاي كنكور انجام داده ام. مي خواستم نظر خودشان را در مورد اين موضوع بدانم. خيلي وقتشان كم بود متاسفانه و خيلي از موارد در بين گفت و گويمان گم شد و بسياري يا همه رو ناقص جواب دادند. خيلي هم عجله داشتند ...
سلام آقاي كنكور، اميدوارم حالتون خوب باشه ..
- ممنونم. من هميشه خوبم...
خوب فكر كنم بهتر زودتر بريم سر اصل مطلب چون ميدونم وقتتون كمه و كارها زياد ..
- بله، بله درست مي فرماييد. زودتر سوالهاتون رو بپرسيد.
خواهش مي كنم. سوال اول اينكه اصولا" خيلي ها ازتون بدشون مياد ! نظر خودتون چي هست ؟!
خوب بدشون بياد كه بياد. مگه چمه ؟! بغير از اينكه كمكشون ميكنم كه زودتر برن دانشگاه و پول در بيارن ؟!
اينها درست، اما خوب شما بايد به گذشته هر فردي رو هم نگاه كنيد. ببينيد هر دانش آموز 12 سال درس ميخونه. كلاس كنكور، كلاس تقويتي، كتاب تست، مدارس تيز هوشان، مدارس شاهد، قلم چي و ... تازه امروزه مردم از دبستان هم بچه هاشون رو ميفرستند كلاس هاي تقويتي مثل عربي و ... . اين رو هم بايد به خرج مردم اضافه كرد كه خودش هزينه زيادي رو به مردم اضافه ميكنه. مخصوصا" در اين گروني و اقتصاد خراب ما. تازه آمريكا تحريم ِ شو سخت و سخت تر كرده. همين ديروز من ميوه فروشي بودم. يه پير مرد اومد 3000 تومن داد ميوه فروش گفت :(( لطفا" 3000 ميوه مختلف بذار توي اين كيف دستي امشب واسه دخترم خواستگار مياد ))* ... و مثل اينكه روز نامه ها رو نميخونين. درصد خود كشي و افراد سيگاري رفته بالا. من نميگم اينها همش به دليل كنكوره اما خوب بخش مهمي از اون رو تشكيل ميده. خانواده دانش آموز داره تو خونش و همونطور كه گفتم خرج. اينها چيزي نيست كه آدم بتونه ازش بگذره. انسان يه موجودِ كاملا" اجتماعيه و اين مسائل زنجيروار به هم متصل اند.
- خوب به من چه. من كنكور هستم. بايد تلاش كنن تا بتونن از سد من رد شن. مگه من گفتم برن كلاس ؟! تازه بايد ممنونم هم باشن. شما ميگي نباشم ؟!! فكر كنم شما با درس خوندن مشكل داريد. تحريم آمريكا و خرج مردم هم به من چه ..
نه، من نميگم شما نباش .. باش ولي به يه روش ديگه. ميتوني آسونتر باشي و نه اينقدر خشن. همه دنيا كنكور برگزار ميكنه اما مشكلي هم ندارن، يعني كمتره. همونطور كه ميبينيد كنكور زيادي پيچيده شده. من با درس خوندن مشكل ندارم. كي بدش مياد درس بخونه ؟! من ؟! ما ؟! من از درس خوندن لذت ميبرم اما وقتي يه سد بزرگ و نا شكننده وجود داره آدم رو مايوس ميكنه. در ضمن حجم درس ها اصلا" اصولي نيستند. يعني سنگيني درس ها خوب استقرار پيدا نكردن روي سال هاي دبيرستان كه مشخصا" در كنكور ازشون سوال مياد.
ببخشيد اينهايي كه گفتم در مورد خرج مردم مهم نبودن كه بهش اشاره نكردين ؟! به شما چه ؟! مگه ... !! تازه اينها بخشي از هزاران چيزي بود كه مردم باهاش سر و كار دارن. من به عنوان عضو كوچكي از دانش آموزان دارم حرف ميزنم.
- ببين آقا! من بوده ام و خواهم بود انشاالله. همينه كه هست. حالا بعضي ها هم به بهانه درس نخوندن دارن بهونه گيري الكي ميكنن. دانش آموز بايد درس بخونه. چيز ديگه اي ازش انتظار داري ؟! درس، درس، درس.
نه .. يعني بله ! همين نقطه برخوردِ. مسلما" بايد درس بخونه. شكي نيست. اما شما آنقدر سخت هستيد كه اين درس خوندن ميشه همه چيز. يعني زندگي = كنكور !
- خوب مگه چيزِ ديگه اي انتظار داشتيد ؟! زندگي = درس خوندن = كنكور .
اگر اين بود كه خدا اين همه مخلوقات رو واسه چي آفريد ؟! زن، مرد، طبيعت، لذت، درياها، احساس و ... . براي استفاده آفريده ديگه. مگه غير از اينه ؟! منع شدن از اين ها خوب نتايج بدي رو به همراه داره.
- حتما".
چي حتما ؟!
همين خلقت اين چيز ها كه شما ميگيد.
! ... در اين صورت بايد در مورد خيلي چيز ها شك كرد كه !؟
- ببين آقا شما مثل اينكه هيچي حاليت نيست. من هم از اين جور آدم ها زياد خوشم نمياد. و كلا" شما مشكل دارين ! آدم بايد فقط خودشو ببينه. Ok?!
بله. من مشكل دارم. ميدونيد مشكلم چيه .. ها ؟ مشكل من اينه كه ميبينم .. ميفهميد آقاي كنكور ؟ .. ميبينم و درك ميكنم .. احساس ميكنم .. ميفهمم. مشكل من اينه كه له شدن رو خوب احساس مي كنم آقا ! مشكل من اينه كه وقتي مي بينم كسي به خاطر اعتراض به حقوقش كشته ميشه، وقتي 25 خرداد ريختن توي كوي دانشگاه و مثل سگ داشتن ميزدن، من سر سفره شام نشسته بودم و حالم به هم خورد. مشكل من اينه كه ميبينم و ميفهمم، درك ميكنم. بله آقا ! مشكل من اينه كه بهم گفتن "خدايي هم هست كه هر موقع كسي كار بدي انجام داد حسابشو ميرسه" . حالا ميبينم كه نه .. خدا، فقط اسميه واسه توجيه كارهاي انسان ها. مشكل من اينه كه بهم گفتن "دروغ گفتن بده و هر كي دروغ بگه ميره جهنم" . نه، نه جهنمي هست و نه بهشتي انگار" آقاي كنكور". و من بر خلاف همه که قرآن می خوانند برای آرامش، سهراب مي خوانم . 5 شنبه، روسياهمون ميكني آقا ! و من برميگردم خونه و ميگم : "سخت بود .. خيلي سخت بود!"
بله ! اوكي اما موضوعاتي مثل تاثيرات بد رواني، اجتماعي و هزار دردِ ديگه رو نميشه روپوش گذاشت كه !؟ پاسخ ندادن شما همون پاك كردن صورت مسئله است. فقط و فقط انبار كردن مشكلات.
....
" هلا "
تنها به تماشاي چه اي ؟
بالا، گل يك روزه نور.
پايين، تاريكي باد.
بيهوده مپاي ، شب از شاخه نخواهد ريخت، و دريچه خدا
روشن نيست.
از برگ سپهر، شبنم ستارگان خواهد پريد.
تو خواهي ماند و هراس بزرگ. ستون نگاه، و پيچك غم.
بيهوده مپاي.
برخيز، كه وهم گلي ، زمين را شب كرد.
راهي شو، كه گردش ماهي، شيار اندوهي در پي خود نهاد.
زنجره را بشنو: چه جهان غمناك است، و خدايي نيست،
و خدايي هست، و خدايي...
بي گاه است، ببوي و برو، و چهره زيبايي در خواب دگر
ببين.
"سهراب سپهري"
پي نوشت : * - صحنه ي بسيار بدي بود. متاسفانه پير مرد ديد مثل اينكه ۴ تا دونه ميوه بزاره واسه خواستگار خيلي بده. پولش رو گرفت و برگشت و "برگشت" ...
چند تا لطیفه از غضنفر