- ررادیو روشن بود.مجری برنامه داشت از خصوصیات یک خانواده خوشبخت می گفت. زن به طعنه به شوهرش گفت:"اینا رو واسه تو میگه خوب گوش کن". مرد عصبانی شد و بیشتر به پدال گاز ماشین فشار آورد و با غیظ گفت:" نه که من از زندگی کردن با تو خیلی خوشبخت شدم!" زن گفت:"لااقل این لحظه آخر که داریم میریم محضر طلاق بگیریم قبول کن که باعث بدبختی های من بودی.مرد بیشتر عصبانی شد و سیگاری آتش زد گوینده رادیو داشت با کارشناس صحبت می کرد و مدام از ویژگی های خانواده
- های خوشبخت سوال می کرد. مرد خیلی عصبانی بود و هی گاز می داد زنش ترسیده بود.گفت: چته؟ به کشتنمون می دی. مرد گفت : بمیرم بهتر از ننگ طلاقه.حسرت اون روزایی رو می خورم که فکر می کردم عاشقمی. زن فهمید مرد نمی خواهد او را از دست بدهد و او را دوست دارد از لحنش فهمید هفت سال بود با او زندگی می کرد خوب می شناختش و می دانست غرورش اجازه برگشت نمی دهد.نیم ساعت بعد: زن و مرد
- پشیمان از طلاق گرفتن با شادی به خانه برگشتند. گوینده رادیو که برنامه زنده اش تمام شده بود موبایلش را از توی کمدش برداشت و نگاه کرد یک پیام از همسرش به او رسیده بود که نوشته بود: دیگه ادامه زندگی با تو برام غیر ممکن بود میخوام طلاقت بدم بیشتر ازین نمیخوام گولت بزنم من همیشه دختر خالمو دوست داشتم حالا هم باهاش ازدواج کردم. مهریه ات رو هم که۱۴ سکه بود می دم بچه هم برای خودت فقط زود بیا محضر
- تمومش کن.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
.::گروه اینترنتی اثیر::. بزرگترین گروه وبلاگی ایران با بیش از 5 سال تجربه درخشان و دارا بودن وبلاگ در بیش از50 سرویس وبلاگ دهی ایرانی و خارجی و تجربه ی افزایش بازدید در بیش 100 وبسایت که تا کنون اکثر انها در رتبه های زیر 50 در ایران قرار دارند وابسته به کانون فناوری تبلیغاتی راه هشتم بزرگترین مرکز لیزر و ساخت تندیس در ایران اس ام اس های سکسی خفن توپ حشری
اطلاعات کاربری
چند تا لطیفه از غضنفرنویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت