بگذارین چندتا از تجربه هامو باهاتون در میون بزارم. تمامش برای امروزه!!
با خانومی اشنا شدم به اسم نیایَش
18 ساله از کازرون
بحث درس شد
رشتش تجربی بود
درسشم خیلی خوب
حتما دکتر میشد
نزدیکای ظهر شد
گفت میرم نماز
گفتمش من نماز نمیخونم
تعجب کرد
راضیش کردم باهم بحث کنیم
اونم قبول کرد
حدود 2 ساعت باهاش بحث کردم البته در طی 2 روز
هر کسی بود تا حالا قانع شده بود باور کنین
تمام استدلالاش کتاب دینی ÷یشدانشگاهی بود
بالاخره بیخیال شدم و گفتم حالا که قانع نمیشی
کتابای شریعتی رو بخون بهتر میشی
گفت خوندم!! بنظرم غرب زدس!!!
من که در حالتی بین گریه و خنده و تعجب و بدبختی به سر میبردم زدم به سیم اخر
سوال کردم عقاید سیاسیت چجوریه
با افتخار اعلام کرد احمدی نجاد رئیس جمهور مردمی!!
من که از حدس خودم خیلی خوشحال شدم ÷رسیدم دلیلت چیه
گفت که شما تحت تاثیر رسانه های خارجی و بیگانگان قرار گرفتین
و عقایدتون بهتون دیکته شده!!
عین کلمات رایج در صدا و سیما (دیکته شده!!)
من که حالت گریه و تعجبم تبدیل به خنده ی خالص شده بود
بلافاصله خداحافظی کردمو ایدیش رو حذف کردم
در بین وبگردیام با خودم فکر کردم دیدم بیچاره بد هم نمیگه
اون در تمام زندگیش یا به اطرافیان مذهبیش گوش کرده یا به رسانه ملیش!
منم دست کمی از او ندارم
اخبارمو از بی بی سی میگیرم
فیلم امریکایی میبینم
اطرافیامم همه از دم کافرن
کاری ندارم حق با کیه ولی همه ما تحت تاثیر رسانه های خاص و محیط و اطرافیانمون
از هم جدا میشیم
تحت هرگونه تبلیغاتی به سمتی خاص کشیده میشیم و عقایدی خاص ÷یدا میکنیم
این اشتباهیست محض
میبایست به همه چیز فکر کرد
به هیچ چیز اعتماد نکرد
و با قاطعیت راه را انتخاب کرد
جالب این بود که بعد از او به دخترکی بر خوردم تهرانی 18 ساله از دم بیخیال
بزرگترین افتخارشم این بود که
با اسکیت تو خیابون میره یا
تو ارایش از مامانش کم نمیاره
یا این که هر ÷نجشنبه مست میکنه
بی اختیار یاد یکی از شخصیتهای چخف افتادم
دخترکی که به هیچ چیز فکر نمیکرد ولی مرد داستان که فرد تحصیل کرده ای بود
اورا به به خاطر نفهمی و البته زیباییش دوست میداشت...