فرياد من تا كجا ميرود
تا كجا ميرود و تا كجا بايد رفت
تا ز آنجا كه دگر دشمن من
يار شود با دل من
تا ز آنجا كه كسي فرق تو را با من ميخانه نشين بايد ديد
تا ز آنجا كه كسي ، دست بر آرد به دعا
دست در سينه نهد
چشم به بالا رَوَد
و
فرياد بر آسمان بايد زد
تا ز آنجا كه كسي ، گوش شود ، چَشم شود ،
دست شود ، پا شود
تا منِ ديوانه شود
تا كه كسي دل شود و آواره ئ فردا شود و
قلب به او هديه دهد
خود به كناري رود و سر به آغوش ببرد
خنده كند گريه كند قهر كند صلح كند
باز......
به فردا برود
تا ز آنجا كه كسي لال شود كور شود
باز به خود طعنه زند
فرياد كجا بايد زد
تا زآنجا كه كسي
پاك شود
او شود
دل ز دلش روح شود
باز به خود ديده شود
توبه كجا بايد كرد
.............
فرياد كجا بايد كرد
فرياد كجا ميرود و
فرياد كجا بايد رفت