دیشب دوباره خواب دیدم خواب تورا هم دیدم خواب دیدم با الهام در ارتباطی خودت میدونی خوابهای من دروغ نیست و من الکی خواب نمی بینم از صبح سردرد بدی گرفتم من گفتم عطی قبلی بشو نشدی گفتم اهام صادق باش نمیدونم هستی یا نیستی اما هر چی هستی دوسات دارم الان دیگه باهام صادق باشی تو هفته ای یکبار با خونواده بیرون نمیرفتی اما الان همش بیرونی و اما میدونی تفاوت من با تو چی هست اینه من صبح میتونستم اینو بگم و با هم دهوا کنیم اما نگفتم چون دیدم امتحان داری اما تو منو درک نمیکنی و در مورد بیرون رفتنت اگر با خانواده میری کههیچ اما اگر با دوستات میری بدون خدای من بزرگه و من می فهمم