به كعبه گفتم تو از خاكي ... منم خاكم ...
چرا بايد به دور تو بگردم؟!؟!؟
ندا آمد تو با پا آمدي بايد بگردي
برو با دل بيا تا من بگردم!!!!
آه ... كه ما چه كوچكيم او چه رحمن !!!
آه ... كه ما چه مغروريم او چه غريب !!!
چه زيباست اين سفر و حال و هوايش ...
چه دلنشينست مهر ايزدي كه لاجرم بر دل نشيند ...
الهي ...
يك عمر گفتيم " مرا آن ده كه آن به ..." اما ندانستيم كه ز مهر تو چه به ؟!؟!؟