زندگی دو رو داردمانند سکه:
یک روی آن خود او (زندگی)
یک روی دیگرش مرگ
عاشق سوخته ام وا بگذارید مرا..........لحظه ای بادل شیدا بگذارید مرا
من درافتاده ام ازپادگران همسفر.........ببرید ازمن وتنها بگذارید مرا
سرنوشت من ودل بی سروسامانی بود.........بقضا و قدراینجاتنهابگذارید مرا
عاقلان راه سلامت به شما ارزانی.........منکه مجنونم و رسوابگذارید مرا
خسته وکوفته از شور وشر زندگیم.........یکدم آسوده زغوغا بگذارید مرا
تلخ کامم که به غمخواری من بنشینید.........شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا
دل دیوانه ی عاشق نشود پند پذیر.........بهتر آنست به خود وابگذارید مرا