آه ای خدای مهربــــون ، بشنو تو این ساز دلـم
نمیخوام که این دفعــــه ، اعتراف نکرده باز برم
آره میخوام حرف بزنم ، به این قفس ســر بزنم
کاش نشم مجرم و مــن ، به سوی تو پر بزنــــم
کاش میشد رهــــا بشـم ، من از این زندون تنـگ
این زندونی که میله هاش ، عمری بوده از جنس سنگ
میگن هر کی ستارشـو ، تو آسمون پیدا کنــــــه
باید که کوله بارشـــــو ، یه بار دیگه نگاه کنــــــه
آره منـــم ستارمـــــو ،کم نور و بی نشون دیـدم
شعر : معصومه جهش