loading...
sms زییاترین پیام کوتاه
محمد کربلائی بازدید : 235 شنبه 09 مرداد 1389 نظرات (0)
چنین حکایت کنند که در روزگاران قدیم نره خری با ماچه خری نرد عشق می باخت و داستان دلدادگی آنها نقل محافل بود. نره خر در اندیشه بود که زوجه ای مرغوب اختیار کند.

سرانجام مادر خویش را مجبور کرد که به خواستگاری ماچه خر همسایه برود. مادر که پاردُمش از گردش روزگار ساییده شده بود به او گفت:

الاغ جان، باری ازدواج باید مغز خر و دل شیر داشت، می دانم که اولی را داری ولی از داشتن دومی معذور.

نره خر که از عطر یونجه زار و بوی دلدار سر مست بود، پاسخ داد:

مادر جان به خود بیم راه مده، هرچه خواهی از مرحوم پدر به ارث برده ام، دیگر نگران چه هستی؟ اکنون آنچه می توانی در حق این خرترین انجام بده که یار پشم انتظار است و رقیب بسیار ...

سرانجام مادر با اکراه به خواستگاری رفت و پس از چندی به میمنت و مبارکی خطبه عقد جاری شد و زندگی سرشار از خریت آغاز گردید و اینک ادامه ماجرا ...

 

چون که شد صیغه عاقد جاری

هردو گشتند خر یک گاری

بعد آن وصلت خوب و خرکی

هر دو خوشحال و لیکن الکی

هر دو خر کیف ازین وصلت پاک

روز و شب غلت زنان در دل خاک

نره خر بود پی ماچۀ خویش

آخورش چال، علف اندر پیش

ماچه خر با ادب و طنّازی

داشت می داد خرک را بازی

بُرد سم های جلو را به فراز

پوزه چرخاند به صد عشوه و ناز

گفت به به چه خر رعنایی

مُردم از بی کسی و تنهایی

یک طویله خری ای شوهر من!

تو کجا بوده ای ای دلبر من

بین خرها نبود عین تو خر

آمدی نزد خودم بی سر خر

نه بود مادر تو در بر من

نه بود خواهر تو سر خر من

چون جدا گشتی از آن جمع خران

کور شد چشم همه ماچه خران

بعد از این در چمن و سبزه و باغ

نیست غیر از من و تو هیچ الاغ

یونجه زاریست در این دشت بغل

ببر آنجا تو مرا ماه عسل

زود می پوش کنون پالون نو

 پُر کن توبره از یونجه و جو

باز شد نیش خر از خوشحالی

گفت به به چه قشنگ و عالی

عرعری کرد به آواز بلند

هر دو از فرط خریّت خرسند

ماچه خر بود پر از باد غرور

که عجب نره خری کرده به تور

بعد ماه عسل و گشت و گذار

نره خر گشت روان در پی کار

شغل او کارگر خرّاطی

گاه می رفت پی الواطی

نره خر چون خرش از پل رد شد

با زن خود شدیداً بد شد

عرعر و جفتک او گشت فزون

دل آن ماچه نگو، کاسۀ خون

ماچه خر گشت، بسی دل نگران

چه کند با ستم نرّه خران

مادرش گفت کنون در خطری

زود آور به سرش کره خری

میخ خود گر تو نکوبی عقبی

مگر از بیخ تو جانا عربی؟

ماچه خر حرف ننه باور کرد

دلبری کرد به صد مکر و فسون

ماچه خر لیلی و شوهر مجنون

بعد چندی شکمش باد نمود

از بد حادثه فریاد نمود

گشت آبستن و زایید خری

نره خر دید که افتاده به دام

جفتک خویش بیافزود مدام

ماچه خر داد ز کف صبر و شکیب

در طویله تک و تنها و غریب

یک طرف کره خری در آغوش

بار یک نره خری هم بر دوش

گفت بیچاره، چو این کاره نبود

جز طلاق از خر نر چاره نبود

کرد افسار و طنابش پاره

شد جدا ماچه خر بیچاره

تازه فهمید که آزادی چیست

در جهان خرمی و شادی چیست

دیگر او خر نشود بیهوده

تازه او گشته کمی آسوده

هر که یک بار شود خر، کافیست

بیش از آن احمقی و علافیست

مغز خر خورده هر آنکس که دوبار

با خری باز نهد قول و قرار

گفتم این قصه که خرهای جوان

پند گیرند ز ما کهنه خران

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
.::گروه اینترنتی اثیر::. بزرگترین گروه وبلاگی ایران با بیش از 5 سال تجربه درخشان و دارا بودن وبلاگ در بیش از50 سرویس وبلاگ دهی ایرانی و خارجی و تجربه ی افزایش بازدید در بیش 100 وبسایت که تا کنون اکثر انها در رتبه های زیر 50 در ایران قرار دارند وابسته به کانون فناوری تبلیغاتی راه هشتم بزرگترین مرکز لیزر و ساخت تندیس در ایران اس ام اس های سکسی خفن توپ حشری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5861
  • کل نظرات : 101
  • افراد آنلاین : 261
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 410
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 2,601
  • باردید دیروز : 175
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 2,776
  • بازدید ماه : 2,776
  • بازدید سال : 35,816
  • بازدید کلی : 1,326,627