loading...
sms زییاترین پیام کوتاه
محمد کربلائی بازدید : 244 چهارشنبه 06 مرداد 1389 نظرات (0)
 

مجنون اومد دنبال لیلی.
لیلی ازش پرسید: اگه غریبه به چادرهای ما نزدیک بشه سگهای قبیله تکه و پارش میکنن، تو چطوری خودتو رسوندی اینجا؟
گفت : خودمو انداختم جلوی سگها، دیدن از عشق تو دیگه شدم پوستو استخون. کاری بهم نداشتن.
لیلی پرسید : چی برام آووردی؟
مجنون گفت : مگه تو چیزی برام گذاشتی .
هی پرس و جو کرد از مجنون که یه چیزی داری.
مجنون دست کرد واز لابلای موهاش یه سوزن دراوورد وداد به لیلی.
لیلی پرسید : این چیه؟
مجنون جواب داد : وقتی میخواستم راه بیفتم گفتم تو بیابون که میخوام بدوم خارا توی پام میره ،بهتره یه سوزن بردارم و هر مسافتی که رفتم وایسم وبا این سوزن خارها رو از پام بیرون بکشم تا سریعتر برم و زودتر برسم.
لیلی خندید و سری از روی تاسف تکون داد و گفت : پس بگو،،،واسه این اینقدر ازت سوال کردم چون دیدم خالص نیومدی . این شرط عاشقی نیست که برا رسیدن به معشوق فکر کنی که از خطرهاش چه جوری رد بشی...باید بزنی به دریا و حتی فکر نکنی که ممکنه غرق بشی...

                                

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
.::گروه اینترنتی اثیر::. بزرگترین گروه وبلاگی ایران با بیش از 5 سال تجربه درخشان و دارا بودن وبلاگ در بیش از50 سرویس وبلاگ دهی ایرانی و خارجی و تجربه ی افزایش بازدید در بیش 100 وبسایت که تا کنون اکثر انها در رتبه های زیر 50 در ایران قرار دارند وابسته به کانون فناوری تبلیغاتی راه هشتم بزرگترین مرکز لیزر و ساخت تندیس در ایران اس ام اس های سکسی خفن توپ حشری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5861
  • کل نظرات : 101
  • افراد آنلاین : 236
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 358
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 940
  • باردید دیروز : 175
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 1,115
  • بازدید ماه : 1,115
  • بازدید سال : 34,155
  • بازدید کلی : 1,324,966