افسانه داشت می گفت که یه خانوم کارمند توی آمریکا همیشه سر درد داشت. دکترش اونو هیپنوتیزم می کنه و هر جلسه اونو به چند سال قبل بر می گردونده تا به نوزادی می رسه، توی این مدت صدای خانومه با تغییر سن عوض می شده، بعدش به جای خانومه یه مرد شروع به حرف زدن می کنه. معلوم می شه که اون خانوم توی چهارصد،پونصد سال پیش یه مرد کشاورز بوده که همسایه هاش توی یه دعوا با چوب زدن توی سرش و کشتنش و حالا جای همون ضربه درد می گیره.
هر چند توی دین ما همچین چیزی قابل قبول نیست اما اگر بخوایم تخیل کنیم، شما فکر می کنین توی زندگی قبلی تون کی بودین؟!