ما یه دایی داریم که توی ایران زندگی نمی کنه و مامانم دوماهی یه بار واسش دیری و پسته میفرسته. دایی هم هیچکی رو بی نصیب نمی ذاره; از سرایدار دم در گرفته تا همسایه و مستخدم. البته بیشترش به سگ دایی می رسه که اسمش " لئو" ست !
یه روز دایی واسه مستخدم دیری می ذاره روی میز و میره سر کار. ولی وقتی بر می گرده مستخدم میگه وقتی گرم کار بوده لئو رفته روی میز و دیری ها رو خورده. تازگی ها هم میره کنار میز می ایسته و به دایی چشمک می زنه یعنی اینکه من دیری می خوام.
این هم عکسشه: