- به یادم بیاور شقایق چه شد
- و روح بلند دقایق چه شد
- میان شب آب های عمیق
- به یادم بیاور که قایق چه شد
و شعر دوم:
- فرصتی نیست به جز کلبه تنهایی ها
- عشق ماند و دم خونین "خودآوایی"ها
- آن که چشمان به تنگ آمده ام را می خواست
- ناپدیدار شد از فرصت بینایی ها
در اخلاص عاشقی هایتان، نم اشکی هم به یاد ما بیفشانید، شاید که خیری در آن باشد. یاحق.