قابل پیشبینی بود که ایتالیا با این تیم در این جام جهانی به جایی نمیرسد. اما کمتر کسی فکر میکرد که در گروه نسبتاً سادهی نیوزیلند و اسلواکی و پاراگوئه چهارم و برای اولین بار پس از جام جهانی ۱۹۷۴ در مرحلهی اول حذف شود. در یادداشتی برای روزنامهی فرهیختگان نوشتهام که این ناکامی فضاحتبار نتیجهی مشکلات ساختاری فوتبال ایتالیاست. این یادداشت را میتوانید در ادامهی همین پست بخوانید.
***
فوتبال ایتالیا پس از حذف ننگآور در مرحله اول جام جهانی، به نقطه حضیض رسیده است. در واقع کالچو نتوانست بیش از این مشکلات ریشهایش را با قهرمانی اینتر میلان در لیگ قهرمانان بزک کند. هر چند این قهرمانی هم بدون حتی یک بازیکن ایتالیایی و با درایت یک مربی غیرایتالیایی صورت گرفت و از آن تیم یک بازیکن هم در تیم ملالآور مارچلو لیپی وجود نداشت، اما به هر حال کالچو توانسته بود رنگ خاکستریاش را زیر این موفقیت برای مدتی کوتاه کند. اما همین یک ماه پیش ایتالیا در رقابت با فرانسه و ترکیه برای گرفتن میزبانی مسابقات جام ملتهای اروپا در سال 2016 سوم شد و پس از اینکه برای یورو 2012 نیز در برابر اوکراین و لهستان ناکام مانده بود، برای دومین بار پیاپی با تمام وجود لمس کرد که مشکلاتاش جدیتر از آن است که به او میزبانی این رقابتها را بدهند. و حالا حذف در مرحله اول جام جهانی، برای نخستین بار پس از 36 سال، اوج این ناکامیها بود.
مدیران فوتبال ایتالیا در 15 سال گذشته هر فرصتی را که باید برای پیشرفت فوتبال و تطابق با شرایط هزاره جدید استفاده میکردند، از دست دادهاند. انگار که هنگام تحولات فوتبال در این مدت خواب مانده باشند و اگر مهارت بازیکنان و زیرکی و هوش تاکتیکی مربیان ایتالیایی نبود، کالچو به موفقیتهای دهه نود در عرصه باشگاهی و قهرمانی جهان در 2006 نمیرسید. اما به جز این افتخارات، سرتاپای این فوتبال به فساد و تباهی کشیده شده است. در کشوری که سیاستمدارانش با خشونت و فساد در فوتبال نه تنها مبارزه نمیکنند، بلکه به راحتی با آن کنار میآیند.
سیاستمداران و سرمایهداران خودخواهی که فوتبال را اهرم افزایش قدرتشان قرار میدهند و برای رسیدن به موفقیت سیاستهایی اتخاذ میکنند که به نفع رشد و توسعه فوتبال نیست و زیباییهای فوتبال را زیر چرخهای خود خرد میکند: پرونده کماکان در جریانِ دوپینگ یوونتوس بین سالهای 94 تا 98، رشوهخواری داوران، رسوایی تبانی برخی باشگاهها با داوران موسوم به «کالچوپولی»، اعمال فشار روی بازیکنان، بیبرنامگی و تصمیمگیری کوتهبینانه، مخارج بیرویه و بی حساب و کتاب و دستمزدهای نجومی که بیش از نیمی از هزینههای باشگاه را تشکیل میدهد و مانع سرمایهگذاری در امور زیربنایی میشود، تنها گوشهای از این فوتبال فسادزده است که مورد سوءاستفاده این سیاستمدارانِ تشنه قدرت قرار گرفته است.
نتیجهاش هم چیزی نشده به جز خشونت در استادیومها، کوچ ستارهها به سایر لیگها، استادیومهای کهنه و خالی از تماشاگر، پرورش نیافتن بازیکنان مستعد و جوان که زیر فشار رقابت با بازیکنان متوسط خارجی فرصت خودنمایی و کسب تجربه پیدا نمیکنند. برای همین هم هست که فوتبال ایتالیا در چند سال گذشته حتی یک بازیکن مستعد پدیده هم نتوانسته عرضه کند، و لیپی که اصلاً معلوم نیست چهار سال چرا رفت و با چه هدفی دوباره به جای روبرتو دونادونی بختبرگشته آمد، دستاش برای جایگزینی توتی و دلپیرو و لوکا تونی خالی بود و با یک کاپیتان پیر و همان اسکلت چهار سال پیش و چند تا بازیکن متوسط، لابد خوشبینانه پا به آفریقای جنوبی گذاشت و نتیجهاش آن شد که جز ننگ و آبروریزی برای قهرمان جهان در پی نداشت.