این پیام رو امروز در بخش یادداشت وبلاگم از مجید بیگی دوست عزیزم گرفتم:
سلام محمد جان... مریم حاتمی از میان ما رفت...
مجید
هیچ باورم نمی شد، به مجید زنگ زدم، به جواد به هر کسی که می شناختم، اما کسی جواب نداد، رفتم سراغ اینترنت و اسم "مریم حاتمی" رو تایپ کردم، در سایت ایسنا این نوشته رو دیدم "مريم حاتمي» شاعر و منتقد در يک حادثه رانندگي از دنيا رفت".
مریم حاتمی دوست چند سالۀ ما بود، در پاتوق شعر خوانی روزهای پنج شنبه حامد اشنا شدیم، غزل میسرود و غزل را با تمام حس میخواند، لذت غزل شنیدن را با غزل"پسر عمو" و دیگر شعرها تجربه کردیم.
من رفتم افغانستان و پاتوق همچنان پا برجا بود، که یک روز حامد نوشت: مریم هم پرید.....، امدم ایران و هیچ خبری از مریم نداشتم اما بقیه بچه ها رو گاه گاهی میدیدم، امروز مجید نوشت: سلام محمد جان... مریم حاتمی از میان ما رفت...
هیچ چیز نمیتواند حس از دست دادن این عزیز را بیان کند...........
روحت شاد مریم