ظاهرا این یادداشت در شمارهی چهار مجلهی «خردنامهی همشهری – الف» منتشر شده است.
خیابان بوتیکهای خاموش. پاتریک مودیانو. ساسان تبسمی. تهران: نشر افراز. چاپ اول: 1388. 1100 نسخه. 248 صفحه. 5200 تومان.
ادبیات جهان لبریز از آثاریست که تلاش در کنکاش وجود آدمی داشتهاند. سوژهیی نخنما و کلاسیک که از قدیمترین نوشتهها آدمی را درگیر خود نگه داشته: که این «من» کیست که نشسته اینجا و دارد برایت ماجرا و داستانی را تعریف میکند. «خیابان بوتیکهای خاموش»، رمان ِ برندهی جایزهی گنکور 1978، مهمترین اثر پاتریک مودیانو است، نویسندهی آوان-گارد فرانسوی که کتابهایش به 54 زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند و دکتر تبسمی، مترجم فارسی هم تاکنون سه اثر از او را به فارسی برگردانده، [«خیابان بوتیکهای خاموش» را افراز منتشر کرده، «در کافهي جوانی گم شده» را افق منتشر میکند و «افق» را افراز به بازار خواهد فرستاد] تا ما هم سهمی داشته باشیم از لذت جهان کلمات ِ این نویسندهی کنجکاو و شکاک فرانسویزبان.
«خیابان بوتیکهای خاموش» را انگلیسیزبانها با عنوان «انسان گمشده» به بازار کتاب خود فرستادند، رمان 248 صفحهیی، در فصلهایی که با شماره مشخص شدهاند [بعضی خیلی کوتاه و در حد یک جمله، بعضی بلندتر و در حد چند صفحه] به کنکاش هویت آدمی میپردازند. داستان انسانی را عیان میکنند که در میانسالی به دنبال گذشتهی خودش، رد ِ پای خویشتناش میگردد. سالها برای یک آژانس کاراگاهی در پاریس کار کرده و حالا با تعطیلی آژانس، میخواهد آخرین پروندهاش را به سرانجام برساند: خودش را دنبال کند و بفهمد که کیست. او فراموشی دارد و قبل از چهارده سال گذشته را به یاد نمیآورد. حتا نام واقعی خودش را نمیداند. میخواهد بگردد و پیدا کند که کیست و که بوده و چه کرده. در این مسیر، ما را در محله به محلهی پاریس میگرداند و در سکوت ِ ناشی از روحیهي خجالتی و همراه با چشمان دقیقاش، انسانها و خیابانها و ساختمانها را نگاه میکنیم، قهوه مینوشیم، مجله میخوانیم و عکس نگاه میکنیم. به جز آخرین صفحات کتاب، کل اثر در فضای پاریس و انسانهایش، در جستوجو و سوال میگذرد.
مودیانو از سال 1968 تاکنون بیست و پنج کتاب به جهان هدیه داده، به جز این رمان مشهور، در سال 1972 برای رمان «بولوار پیچیده» هم جایزهی ویژهی رمان آکادمی فرانسه را برده. زندگی شخصی او آشفتهی سالهای نامعلوم بعد از جنگ دوم جهانی است، وقتی همه ناآرام این بودند تا خود، خانواده و زندگیشان را دوباره پیدا کنند. او کودکیاش را در نبود پدر و سفرهای تفریحی مادرش گم کرده بود، ولی با برادرش رودی صمیمی شد، اما او را هم در سن ده سالگیاش از دست داد، که بر اثر بیماری درگذشت و رد پای نبودناش، افسوس و اندوه نبودناش، لابهلای نوشتهی اولیهی مودیانو [آثار سالهای 1967 تا 1982ی او] را پر کرد. نوستالژیا کلمه به کلمهی کتاب یخبستهی «خیابان...» را پر کرده. او خشک و وحشتزده بدنبال گذشتهاش در خیابانهای پاریس میگردد و دست به دامان هر کسی میشود تا بتواند ردی، نشانهیی، یک چیزی پیدا کند تا او را به خودش برگرداند. او خودش را در غالب انسانهایی قرار میدهد که احتمال دارند خودش باشند. خیالبافی میکند. میگوید من این شکلی بودم، من این کارها را کردم، من این عادتها را داشتم و به نوعی هذیان میرسد. تا نشانههای جدیدتر، او را انسانی دیگر بسازند، یا او را به خودش برگردانند. و او باز هم خیالبافی و هذیان داشته باشد بر این هویت و وجود ِ جدید.
میگویند مودیانو در ادبیات فرانسه همان کاری را کرده که ویلیام فالکنر در ادبیات انگلیسیزبان: روایتهای چند چهره از انسانهای گوناگون که حول ِ محور داستان کنار هم قرار گرفتهاند. اما تفاوتهاست بین دنیای فالکنر و دنیای مودیانو. اولی روح سرزمیناش را همراه با گرمای جامعهاش وارد دنیای توفانزدهی شخصیتهایش میکند و خونسرد، روایتی پیچیده از هویت آنها را شکل میدهد. در حالی که مودیانو، آرام و به سردی یخ، مثل یک پاریسی اصیل، در حال نوشیدن قهوه، شخصیت را به جدال با خودش در فضایی ناتوریالیستی و آوان-گارد وادار میکند. راوی گلادیاتوری است که به دستور او پیش میرود و همراه هم تماشا میکنند که چه خواهد شد. رمان او، نمونهیی درخشان از یک اثر پلیسی و ماجراجویی-پیکارسک مدرن است، که در آن شخصیت غمزده، باید دنبال خودش باشد و با همه چیز روبهرو شود، و مهمتر از هر چیزی، باید تصویر خودش، و تصویرهای پیش کشیده شده را ویران کند، تا از میان خاکسترها و آوارها، تصویری بیرون کشیده شود، که شاید خود او باشد. او که در آینه هم نمیداند کیست. خوانش «خیابان...» لذتی دارد که در رمانهای مشابه پیدا نمیکنید: اینجا با نویسندهیی جدی و کارکشته روبهرو هستید، که زندگی و جامعهاش را در هم آمیخته تا در شکلی سورئال و امپرسیونیست، زندگی را به تماشا بنشیند و ورای ماجرای انسان گم شدهاش، ماجراجوی روزمرگی فرانسویها و پاریسیها باشد، در رمانی که یکپارچه فرانسهی سالهای خود اوست.