كشف جزوه مربوط به سخنراني حجتالاسلام(؟) محمد مجتهد شبستري درخصوص «جهاد در اسلام» در شرايط كنوني كه وي عمامه را از سر برداشته و چرخشي تقريبا 180 درجهاي با ديدگاههاي آن دورانش يافته، موجب تأمل و عبرت براي بسياري از اهل نظر است.
به گزارش «تابناك»، حجتالاسلام رسول جعفريان، مورخ و كتابشناس، در اينباره مينويسد:
در ميان جزوات قديمي جستجو ميکردم. نگاهم به کتابچهاي افتاد با نام «جهاد در اسلام». فکر کردم بايد کتابچه خوبي باشد و درباره سابقه انديشههاي مربوط به جهاد در روزگار پيش از انقلاب به من کمک کند.
يکباره چشمم به مؤلف آن افتاد؛ «م. مجتهد شبستري». حدسم درست بود، اين کتابچه متعلق به يکي از دگرانديشاني است که پس از سالها بهرهگيري از لباس روحاني، درست به خاطر آنچه ميگفت و مينوشت، بالاخره از اين لباس درآمد و افکار مدرني مطرح کرد که دامن آن خود قرآن را هم گرفت.
اين کتابچه متن سخنراني اين جناب است که توسط انجمن اسلامي محصلين و دانشجويان شهر »هانوور» آلمان تکثير شده است.
اصل سخنراني مربوط به سال 1969 ميلادي، يعني ده سال پيش از انقلاب اسلامي است.
بنا بر آنچه در اين کتابچه آمده است، شرح قانون جهاد در اسلام بر پايه «مأموريت جامعه انقلابي اسلام در صحنه جهاني» است.
به نظر ايشان «اسلام تنها يک مکتب فلسفي يا تنها يک مکتب حقوقي، اقتصادي، يا اخلاقي نيست، و اگر کسي اسلام را چنين درک کرده باشد، دچار اشتباه شده است».
از ديدگاه جناب محمد مجتهد شبستري، «اسلام يک جهان بيني خاص است که نظامهاي مختلف اقتصادي، حقوقي، اخلاقي، اجتماعي و سياسي خاصي بر اين جهان بيني بنيانگزاري شده است».
از ديد ايشان و به عين عبارت خودشان، «پس ما اسلام را يک ايدئولوژي ميدانيم که جهان بيني خاصي دارد».
به نظر ايشان «وقتي دعوت اسلام يک دعوت جهاني باشد، يعني وقتي اسلام مدعي است که اين مکتب و اين جهانبيني خاص براي همه انسانهاست نه براي يک جامعه مخصوص يا يک جمعيت مخصوص، نتيجه قطعي اين مدعا اين است که اسلام خواهان محقق ساختن ايدئولوژي خود و مکتب خود در سراسر جهان است... اسلام خواهان به وجود آمدن يک انقلاب است، نه تنها در داخل يک جامعه معين بلکه در صحنه جهاني خواهان اين است که اين شيوه تفکر و زندگي و اين جهان بيني و نظامهاي ناشي از آن را از داخل جامعه اسلامي بکشاند به صحنههاي بينالمللي، بکشاند به جامعههاي ديگر».
اما جايگاه جهاد در اين تفسير چيست؟ ايشان مينويسد: «جهاد در اسلام عبارت است از دفاع مسلحانه از گسترش انقلاب».
جالب است که ايشان عنوان «انقلاب اسلامي» را به کار ميبرد. تازه از صدور انقلاب هم با اين تعبير سخن ميگويد که انقلاب بايد از حصار يک کشور درآيد و جهاد ابزار گسترش آن است. آن هم در برابر کساني که نمي خواهند اجازه دهند انقلاب منطقهاي شود و قصد دارند آن را در يک محيط کوچک خفه کنند.
ايشان از مبارزات مسلحانه عليه پهلوي هم به عنوان جهاد ياد کرده ميفرمايند: «يک نکته به خصوص جاي توجه است که مبارزه مسلحانه براي ايجاد حکومت اسلامي در داخل يک کشور اسلامي هم جهاد است، با همه مزايا و ارزشهاي معنوي آن».
اکنون اهل مطالعه ميتوانند اين مطالب را با آنچه که نويسنده مزبور در دو، سه دهه گذشته در باره اسلام و نظام اسلامي و حکومت اسلامي و... اين قبيل مطالب نوشته مقايسه کنند و شرحي از يک تغيير اساسي را ملاحظه فرمايند.