حس درد سبز عشقی با یه دریا پر از امید
حرمت نجابتت رو میشه تا خود خدا دید
با یه دریا پر از احساس منم اون همیشه با تو
گرمیه قلبم و دستام پیشکش تنهایی تو
میدونم که ما اسیریم تا که هم صدا نخونیم
غربت ترانه ها رو توی این قفس میدونیم
اگه تا سپیده ی صبح برسه فصل اقاقی
می تونیم با لمس این عشق بشکنیم غرور یاغی
من و تو جرئت مرگیم توی لحظه های اخر
میشه تا مرز تن عشق برسیم مثل یه مادر
من و تو فرصت پرواز همه پرنده هاییم
واسه تا ابد رهایی ما دو بال اشناییم