به نام سکوت و تنهایی
نمی دانم چه گناهی دارم
نمی دانم به چه جرمی به این دنیا تبعید شدم
نمی دانم گناه من چه بود که باید اینطور مجازات می شدم
اره یکم خنده دار هست که ما ادما عاشق می شیم
نمی دانم دوست داشتن وجود داره یا فقط همین دو کلمه هست و بس
نمی دانم گناه من چه بود که باید یکی از تبعیدی های اون دنیا وارد زندگی من می شد اما خوب بود ای کاش همین بود
ولی واقعا باید به این روزگار ناله کرد باید گفت که ای روزگار دنیا به کامت نباد
نمی دونم ناله قشنگی بود یا نه ولی همینم واسه این روزگار از طرف یکی مثل من کافیه یکی مثل من ویکی مثل تو
خدایا چرا اونی که وارد زندگیم شد زود رفت خدایا تو که بنده هات رو دوست داری مگه ما دل نداریم قلب نداریم روح نداریم پس چرا باید اینطوری بشه
اونی که بی خبر از همه جا وارد زندگیم شد پس چرا باید زود تموم می شد من که به یه نگاه معصومانه قانع بودم چرا همین یه نگاه رو نیز از من گرفتی خدایا تو که خودت می گی همه ادما اینجا بازخواست می شن خدایا ببخش که این حرف رو بهت می زنم پس کی تو رو باز خواست می کنه؟
که چرا دل یکی رو باید اینطوری بشکنی مگه یه نگاه ساده چیه که تو اونم برام نذاشتی نمی دونم این خوبه که من همه چیز رو می اندازم گردن تو یا نه ولی به وجود خودت قسم می خورم که کسی شنواتر از تو پیدا نکردم می دونم که به حرفام گوش می دی خدایا ببخش که الان اومدم سراغت اما باید حرفامو بشنوی باید بدونی در دلم چه غوغایی به پا شده و باید یه کاری برام بکنی جز تو کسی رو ندارم دیگه تحمل این رو ندارم که یه نفر بیاد بگه سکوت فلانی رو فلان جا دیدم نه خدا نه من نمی تونم این طوری باشم هیچ وقت اون خاطره ها یادم نمی ره هیچ وقت حرفی رو که باید بهش می گفتم رو نتوستم بگم یادم نمی ره خدایا اینا همش تو ذهنم مونده تو که حالمو خوب می دونی می دونی که قلبم الکی نمی تپه می دونی که وقتی روح از بدنم خارج می شه به معنای این نیست که مردم تو همه اینا رو می دونی خدایا تو یه کوچولو از حرفام رو همینجا شنیدی پس خودت یه کاری بکن یه خواهش دیگه هم ازت دارم و اون اینکه به این ادمات هم بگو که یه دعایی برا من بکنن تا تو کاری رو که باید بکنی زودتر انجام بدی
خدایا این یادم رفته بود
ببخش که من همه چیز بهت گفتم اما تو جز شنیدن کاری نکردی ازت ممنونم که به حرفام گوش دادی
دوستت دارم خدای مهربون