پیشه من
من بغلش کردم
سرشو بوسه زدم
روی شونه هام سرش رو گذاشت و آروم خوابید
منم سرمو گذاشتم روی سرش( کچل):دی
چه حس نابی بود
حسی که هیچ وقت برام اتفاق نیفتاده .
پر از آرامش و لذت بود.
چقدر احساس خوشبختی میکردم.
انگار توی اون لحظه هیچ کمبودی نداشتم.
یعنی من اینقدر دوسش دارم که وقتی توی خواب اینجوری میبینمش که سرشو گذاشته روی شونه های من تا یک روز تصور اون خواب ، حالمو خراب میکنه.
شاید بگید چرا خراب؟
اره خراب
آدم وقتی یه چیزی رو نداره ولی همش خوابشو می بینه
مثه یک تشنه ایی که آب نمک بهش میدند
عطش آدمو بیشتر میکنه.
راستش امروز صبح اونقدر به خوابم فکر کردم.......
دیگه مطمئن شدم که هرگز بهش نمیرسم.
مثل اون روزی که توی خواب دیدم دسته منو گرفته و از یک کوه داره منو میکشه بالا تا نیفتم
(راستش همیشه از کوه میترسیدم.اونم به خاطر یک اتفاقی که نزدیک بود بیفته ولی نیفتاد و من زندم.)
فردای اون خواب فهمیدم رفته خواستگاری یکی دیگه
اره
حالم برای این گرفته است که فهمیدم هرگز اون سرشو روی شونه های من نمیذاره.
البته همیشه عرفه خانم سرشو روی شونه ی قوی مرد بذاره
ولی حالا برعکس
خانما دست آقایون رقص.
هنوزم بد اخلاقم
بوققققققق
این بوق ناهار من ناهار نخوام کیو باید ببینم.چقدر توی این خونه قانون هست
خدا من دلم بی قانونی میخواد.
منبع:http://darjostojoyekhodam.blogfa.com/
شرح وبلاگ:چیکار کنم...دوسش داره خب...!بگم دوسش نداشته باش؟؟؟!!!دختره پسره رو دوس داره اما پسره نیومده خواستگاریشک دختره بخاد بگه نه نمیشه!!!تو بیا خواستگاری آقای محترم!من قول میدم این خانم خوشبختت کنه!