عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینک |
هر چه گويم عشق را شرح و بيان چو به عشق آيم خجل باشم از آن ای قناعت توانگرم گردان که ورای تو هيچ نعمتی نيست کنج صبر اختيار لقمان است |
عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان عشق یعنی معنی رنگین کمان عشق یعنی شاعری دل سوخته |
وقتي که عاشقم شدي پاييز بود و خنک بود تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود تنگ بلوري دلت درست مث دل من کلي لبش پريده بود همش پره ترک بود وقتي که عاشقم شدي چيزي ازم نخواستي |
به سراغ من اگر می آیید ، پشت هیچستانم . پشت هیچستان جایی ست. پشت هیچستان رگ های هوا ، پر قاصدک هایی ست |
خانه دوست كجاست ؟ در فلق بود كه پرسيد سوار آسمان مكثي كرد رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت نرسيده به درخت |
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست .تاکسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست.عاشقی مقدور هر عیاش نیست،غم کشیدن ص انعت نقاش نیست. خدا تنها معشوقی است که عاشقانی داردکه هیچ یک ازبودن دیگری ناراضی نیست و |
یادمان باشد اگر شاخه گلی راچیدیم،وقت پرپرشدنش سوزونوایی نکنیم پرپروانه. شکستن هنر انسان نیست ،اگر شکستیم زغفلت من ومایی نکنیم،یادمان باشد سر سجاده ی عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم. من از نهایت |
خنده ی آدما همیشه از دل خوشی نیست.گاهی دل شکستن کمتر از ادم کشی نیست،گاهی دل آنقدر تنگ میشه که گریه هم کم میباره ،دل هم سر به دیوار میزنه پس از یه حرف ساده هم گاهی چقدر غم میباره |
اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشكنم تا زماني كه ميافتي در آغوشم بگيرمت |
اي تماشايي ترين مخلوق خاكي در زمين! آسماني ميشوم وقتي نگاهت ميكنم |
شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي |
اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا مي گرفتم اگر سنگ بودم به هر جا که بودي سر رهگذار تو جا مي گرفتم اگر ماه بودي به صد ناز شايد شبي بر لب باممان مي نشستي اگر سنگ بودي به هر جا که بودم مرا |
اگه فکر میکنی که رفتنت باعث شکستنم میشه ؛ اگه فکرمیکنی که بعد ازرفتنت اشک میریزم ؛ اگه فکرمیکنی که بانبودنت لحظه هام خالی میشن؛ اگه فکرمیکنی که هرلحظه دلم برات تنگ میشه؛ اگه فکرمیگنی که بی تومیمیرم؛ د |
عشق نمي پرسه اهل کجايي ، فقط ميگه تو قلب من زندگي مي کني . عشق نمي پرسه چرا دور هستي فقط ميگه هميشه با من هستي . عشق نمي پرسه که دوستم داري فقط ميگه : دوستت دارم |
عشقولانه ها |
اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل یاس نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده تو بگو کدام عاشق رن |
هميشه به من مي گفت زندگي وحشتناک است ولي يادش رفته بود که به من مي گفت تو زندگي من هستي روزي از روزها از او پرسيدم به چه اندازه مرا دوست داري گفت به اندازه خورشيد در اسمان نگاهي به اسمان انداختم ديدم |
بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گ |
از کوچه های حادثه به آرامی می گذرم ، با دستهایم چشمانم را محو می کنم تا ببینم آن کوچه بن بست تنهایی عشق را... دلم عجیب هوای دیدنت را کرده است ، دستانم را کمی کنار می زنم و از لا به لای انگشتان ل | |||
سر انجام به گفتن در آمدم از سخنان دلم که به تو بگويم شاعر هرگز نبودم و نه عاشق ... | |||
شايد خيال مي كردي " دنيا همش يه رازه پنجره هاي بستش " به روي ما چه بازه هم شيرينه هم تلخه "گاهي هم پردرده |
تقديم به كسي كه وقتي كنارشم زيباترين حسهاي دنيا رو بهم مي ده ، و پهناورترين شانه هارو براي آرامشم داره ... براي تكيه ام ...براي اشك هام ... براي افكار خسته ام ، و شنوا ترين گوش رو براي عاشقانه ترين حر |
چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهايي ست ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشايي ست |
کمرنگ باش ولی یکرنگ باش یکدست باش رنگ قرمز ،رنگ عشق |
دستم بوی گل می داد ! مرا به جرم گل چيدن گرفتند |
حتی با لبخند تو هم می میرم ای کاش بر می گشتی نمی خوام بی تو در تنهایی دلی |
نگاه به بیکران دوختم نیامدی . چشم به دیده ئ حسرت گشودم نیامدی. از دوری تو اشک ریختم نیامدی. |
خاکم نکنید بذارید اونم برسه بذارید اونو ببینم وقتی به حرفم می رسه خاکم نکنید هنوز عشقمو ندیدم این همه آماده شدم یه کفن دورم کشیدم تابوت منو بذارید اونم بگیره |
روی سنگ قبرم بنویسید: کبوتر شد و رفت... زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت... چه تفاوت که چه خورده است؟ |
این را به یاد بسپار: یک نفر... یک جایی... تمام رویاهاش لبخند توست... |
اگه می دونستی قطره بارون وقت دور شدن از ابرا چه حسی داره... اگه می دونستی یه بندر وقت رفتن کشتی ها چه تنها می شه... |
خداحافظ همین حالا همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام خداحافظ کمی غمگین٬ به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت |
دختر: خوشگلم؟ پسر: نه! دختر: دوستم داری؟ پسر: نه! دختر: اگه بمیرم برام گریه نمی کنی؟ |
کنار سیب و رازقی٬ نشسته عطر عاشقی من از تبار خستگی٬ بی خبر از دلبستگی عــــــــاشــقـــم ابر شدم صدا شدی٬ شاه شدم گدا شدی |
خداجون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری خداجون می گن تو خوبی٬ مثل مادرا می مونی |
| هنوز هم فراموشت نکرده ام با اینکه فراموش شده ام هنوز هم صدایت را می شنوم |
| |
یادمون باشه که هیچ کس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون آهسته می میره... یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره... | |||
به تو می اندیشم به تو و تندی طوفان نگاهت بر من به خود و عشق عمیقت در تن |
یار من همسفر گرفت و عشق من بر باد رفت یاد من از یاد برد و با رقیبم شاد رفت آنهمه عشق و امید و عهدها بر باد شد |
زندگی با آدماش برای من یه قصه بود توی این قصه کسی با کسی آشنا نبود همه خنجر توی دستا٬ خنده بر لبانشون |
چه احساس قشنگیه وجود عزیزی رو کنارت حس کنی دستاشو تو دستت بگیری... باهاش قدم بزنی... صداشو بشنوی... بودنش رو کنارت حس کنی... |
من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.... من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور٬ |
یه روز بهم گفت: می خوام باهات دوست باشم... آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام... بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم... فکر خوبیه... من هم خیلی تنهام... |
تنها تو هستي كه دستهاي لبريز از مهرت را در دستان تشنهً محبت من مي گذاري فقط تو دردهاي كهنه و سر باز زدهً تنهاي ام را التيام مي بخشي اي همنوا با صبح مي داني كه من در مكتب تو عشق را آموختم وبا وجود گر |
ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می انذیشم ای کاش همچو شبنمی از چشمان زیبایت بر صورت پر رازت جاری می شدم و آن را بوسه باران می کردم . مي دوني چرا وقتي ميخواي بري تو رويا چشماتو ميبندي؟ يا وقتي گريه کني چشما تو ميبندي؟ حتي بخواي کسي روببو |
معلم پرسيد عشق چند بخشه؟ زود دستم رو بالا گرفتم گفتم: يك بخش. اما از وقتي كه تو رو شناختم فهميدم عشق 3 بخشه: عطش ديدن تو.....شوق با تو بودن.....و اندوه بي تو بودن خدايا اگر تو درد عاشقي را مي كشيدي |
هميشه با بدست آوردن اون كسي كه دوستش داري نمي توني صاحبش بشي ، گاهي وقتا لازم هست كه ازش بگذري تا بتوني صاحبش بشي ، همه ما با اراده به دنيا مي آييم با حيرت زندگي ميكنيم و با حسرت ميميريم اين است مفهوم |
اي كاش دوست داشتن را تجربه نمي كردم، تجربه ي تلخي بود... ديگر هيچ وقت نمي خواهم حضوري گرم، سرماي وجودم را محو كند ديگر هيچ گاه به نگاه عاشقي دل نمي بندم و هيچ گاه به سلام مهرباني پاسخ نخواهم داد ه |
در دادگاه عشق ... |
آسمون منو تو يه مدته سياه شده گفتن دوست دارم كم شده كيميا شده اون غروري كه گذاشته بوديمش يه جاي دنج اومده باز توي قلب من وتو خدا شده اون حسادت هايي كه اول طعم عاشقي رو داشت حالا انگار ارزشش قد يه ادعا |
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات |
اي مسافر ! اي جدا ناشدني ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببينمت . بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم . آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ... و شگفتا |
اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است "ايتاليايي ها ميگن: "عشق يعني ترس از دست دادن تو ! " ايراني ها ميگن : "عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميش |
براي همه لحظات جادويي متشكرم ! براي همه وقت هايي كه مرا به خنده واداشتي. براي همه وقت هايي كه به حرف هايم گوش دادي. براي همه وقت هايي كه به من جرات و شهامت دادي. براي همه وقت هايي كه مرا در آغوش گرفتي. |
اگه يه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نميدم که مي خندومت ولي مي تونم باهات گريه کنم اگه يه روز نخواستي به حرفهام گوش بدي خبرم کن........قول مي دم که خيلي ساکت باشم اگه يه روز خواستي در بري بازم خبرم کن. |
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست میگردیم... وقتی پیداش کردیم دنبال عیباش میگردیم وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش میگردیم و باز تنهاییم....!!! | |||
من عاشق،دلی دیوانه دارم بهر زلف پریشان خانه دارم زگلها دل بریدن، کار من نیست چه سازم؟حالت پروانه دارم!! پروردگارا !!من همه هیچم،هر چه هست تویی.من، | |||
دوباره باز اغاز بی پایان گریه های من شروع می شود و دوباره باید رویای شکفتن با تو را از یاد ببرم دوباره باید ارام و بی صدا در ظلمت شب از غم هجرانت گریه کنم تا تمام ستارگان و کهکشانها صداقت کلامم را |
من عاشق توام ديوانه تو هيچكس به اندازه من نمي تونه عاشقت باشه هيچكس به قدر من نميخواد كه به تو برسه يك بار ديگه ديدنت برام يه معجزس كه واسه داشتنش جونمو پيشكش ميكنم هر چقدر كه دور باشي |
خدا مي دونست كه هر كسي نياز به هم صحبت و خوشي داره اون مي دونست هر كسي نياز داره به شخصي كه هميشه فكرش پيشش باشه اون ميدونست كه ما به يك شخص مهربان نياز داريم كه دست ياري به سوي ما بلند كنه كسي كه با |
همگان مي انديشند كه چگونه در سرزمين بي احساسات عشق را توان ديد ... و من ميگويم آيا تاكنون در سياهي شب به ستارهاي چشم دوختهاي . . . همگان گويند بي احساسي عشق را نيز بي احساس خواهد نمود . . . |
در غروب تنهای دلم با ياد تو نشسته ام و به غروب زيبای خورشيد می نگرم تا چشمان تو را در افق بيکران دلم نظاره گر باشم و در شب به ستارگان می نگرم تا برق چشمانت را به خاطر آرم من به موجهای دریا مينگرم |
زيباي من! چنانت محتاجم، که بي تو زندگي ام نيست، و چنانت مشتاقم، که جز تو، دل دادگي ام. چندانت مهربان يافتم، که تنها به تو دل باختم. اي آن که نامت بلند است و حديث بودنت، بي چون و چند! اي زيباي محض! من |
آدم وقتي يکي رو دوسش داري با تمام وجود همه طوره قبولش داري بعضي وقتا اطرافيانت بهت ميگن داري اشتباه مي کني ولي دوست داشتنت باعث ميشه به حرفهاي هيشکي محل ندي يه روز با رفتاري که باهات داره فکر مي کني د |
خسته ام ...! خسته نبودنت ...! خسته از روزهايي که بي تو شب ميشود و شبهايي که باز هم بي تو ميگذرد تا که طلوعي و غروبي ديگر بيايند و باز هم گذر زمانها که بي تو ميگذرد ...! ميگذرد ...! ميگذرد و باز هم ميگ |
من تنها نيستم, اشکهايم را دارم, اشکهايي که از غم تو بر گونه هايم جاري است. من تنها نيستم, لحظه ها را دارم, لحظه هايي که يکي پس از ديگري عاشقانه مي ميرند تا حجم فاصله را کمرنگ تر کنند. |
در تمام مسير طولاني که خود را همراه آن کرده بودم تسليم دوست داشتنهايم شدم و هزاران بار بغض خود را در گلوي خود حبس کردم تو در دلم جوانه زدي و زيستي اما به خواست من ,و حال من به اين زيستن خاتمه ميدهم |
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند يكي |