وای برما! چگونه او همه اش حرص ما را می خورد، جوش ما را می زند و ما بی خیال در تن پروری و آسوده طلبی خویش دفن شده ایم!
چگونه او ثواب صبوری هایش را نثار ما می کند، آن وقت ما به جای این که باری از دوشش برداریم، دائم بر هفتاد غمش می افزاییم! چقدر برای ما استغفار کند! چقدر از اهل سماوات به خاطر ما شرمگین شود!
بیا بس کنیم آزردن او را ! بیا ترک کنیم رنجش او را!
بیا یا دم از مال او بودن نزنیم ، یا اگر ادعایی داریم بهره ای از حقیقت داشته باشد.
ای مهربان! او را برایمان بنمایان که کاسه گداییمان را به تصدقی پر سازد و گونه های بهت زده مان را دست نوازشی کشد و لبهای خشکیده معرفتمان را آب ظهور بنوشاند و سینه غربت کشیده مان را به غربت محبت برساند. نگاه او را عشق می ورزیم.
اللهم عجل لولیک الفرج