دیروز جهان در تاریکی جهل دست و پا می زد، کسی با کلماتی از نور آمد تا اندیشه های تاریک جهان را روشن کند و دخترکان بی گناه را از چنگ نادانی نجات بخشد.
اما امروز........
آری امروز بار دیگر اندیشه های جهان روی گسل تعصب و جهل نشسته اند
ولی
امروز با دیروز فاصله ای به ژرفای تاریخ دارد
آری امروز دین وسیله ای برای سرپوش نهادن بر حقیقت شده
آری امروز دین وسیله ای برای ظلم بزرگ به مظلومان شده و دیگر بویی از آزادی و عدالت نمی دهد و اسلامی که مبشر آزادی است به اسلامی که آنها می خواهند مبدل گشته.........
و امروز دنیا منتظر بعثتی دوباره است تا عطر آمدن تو تمام خوابهای جهان را بیدار کند و معنای آزادی حقیقی و عدالت را به جهانیان بچشاند
هر روز دست های خیس امید را روی پیشانی تب کرده ی انتظار می گذاریم و حرف های دلتنگیمان را در گوش آسمان نجوا می کنیم
تا تو بیایی..................