گاهی با خودم فکر می کنم که چرا با وجود گنجینه های گران بهایی چون نهج البلاغه که لبریز از معارف بلند و عمیق دینی است باز هم ما سرگردان دنیای دنیا شده ایم.
شاید بارها بارها کتابهای مختلف را مرور کرده باشیم اما غافل از کتابی هستیم که سراسر درس زندگی، جوانمردی، عشق و معرفت را به ما می آموزد.
این جای تأسف است که بگویم که جرج جرداق مسیحی می گوید:« من نهج البلاغه را چندین بار خوانده ام» ولی ما هنوز یک خطبه از خطبه های آنرا نگاهم نکرده ایم...........
در این نوشته بناست برگی از اوراق زرین این کتاب نفیس را ورق بزنیم و پیرامون نگاه امیرالمومنین علی (ع) به دنیا و حقیقت آن، مهمان سفره پر برکت نهج البلاغه باشیم.
در جای جای این کتاب امام حقیقت دنیا را توصیف می کند و می فرماید: ای مردم! دنیا، تنها، سرای عبور است و آخرت خانه جاودانه، حال که چنین است از این گذرگاه خود برای استقرار خویش (در آخرت)، توشه برگیرید....
هنگامی که انسان می میرد، مردم می گویند چه باقی گذاشت؟ولی فرشتگان می گویند چه چیز از خود فرستاد؟ خدا پدرتان را رحمت کند، بخشی از ثروت خود را پیش بفرستید تا به عنوان قرض (نزد خداوند) برای شما باقی بماند و همه را بعد از خود نگذارید که مسئولیت سنگینی بر دوش شما خواهد گذارد.
و نیز امام در جای دیگر می فرمایند: نهایت دید یک انسان کور باطن و بی معرفت، دنیاست و ماورای دنیا چیزی را ادراک نمی کند ولی انسان بصیر، دیدش آنچنان نافذ است که دیوارهای تنگ محدود دنیا را می شکافد و می داند که حیات واقعی در ماورای این دنیاست.