![](http://blogfa.com/images/smileys/02.gif)
همیشه فاصله ای هست...........
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهرشد
و عشق... سفربه روشنی اهتزاز خلوت اشیاست
و عشق
صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
.نه
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
وباشنیدن یک هیچ میشوند کدر
همیشه عاشق تنهاست
وحال شب شده بود. چراغ روشن بود.و چای میخوردند چرا گرفته دلت؟ مثل انکه تنهایی چقدرهم تنها خیال میکنم دچار ان رگ پنهان رنگها هستی. دچار یعنی عاشق و فکرکن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار ابی دریای بیکران باشد چه فکر نازک غمناکی و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است و غم......... اشاره محوی به رد وحدت اشیاست نه....هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمیرهاند و فکر میکنم.............که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد.