اگر در سال 76 كه شماها اول يك عده در مشهد، يك عده در اصفهان و يك عده در دانشگاه علم و صنعت، به نام اساتيد بسيجى دور هم جمع شديد و جمع و جور كرديد، ميگفتند كه ده سال بعد يا دوازده سال بعد چند هزار استاد بسيجى با همين انگيزهها، با همين عشقها و با همين جهتگيرىها در سطح كشور وجود خواهد داشت، هيچكس باور نميكرد؛ اما شد. نميخواهم مبالغه كنم؛ نميخواهم واقعيت را رنگينتر از آنچه كه هست براى خودم و براى شما نمايش بدهم و دل خودمان را به توهم خوش كنيم؛ نه، روشن است كه همهى ما در يك سطح نيستيم - بعضىمان بالاترند و بعضىمان پائينتريم: ايمانهايمان، عشقهايمان، همتهايمان، انگيزههايمان - لكن اين جريان، از صورت يك جريان باريك كه بعضى اميد نداشتند باقى بماند و بعضى همت گماشته بودند كه آن را از بين ببرند، به يك جريانى تبديل شده كه ديگر حالا جلوى آن را نميشود گرفت: جريان عظيم استادان انقلابى و مؤمن و بسيجى در سطح دانشگاه، در رشتههاى مختلف علمى و در رتبههاى بالاى علمى.
پس اين توقع بىجا نيست؛ وقتى انسان اين حركت را مىبيند، اين رشد را مىبيند، اين توقع بيجا نيست كه ما بخواهيم دانشگاه جمهورى اسلامى، در آينده عناصرى مثل چمران را پرورش بدهد. آن وقت شما ببينيد چه خواهد شد! چه خواهد شد! نظامى با مطالبات بينالمللىِ در سطح اعلا: در زمينهى انسان، در زمينهى حكومت، در زمينهى زن، در زمينهى اخلاق و در زمينهى علم. مطالبات امروز ما مطالبات بينالمللى است.
حالا بعضىها - مطبوعاتى و غيرمطبوعاتى - تا اسم بينالمللى مىآيد لبخند تمسخر ميزنند؛ اينها نميفهمند؛ درك نميكنند افق ديد وسيع يعنى چه. تا شما نظر به قله نداشته باشيد امكان ندارد تا دامنه هم بتوانيد حركت كنيد، چه برسد به اينكه اميدِ به قله رسيدن باشد؛ همت بلند. در روايات ما به مؤمن هم توصيه شده است كه همتْ بلند داشته باشد. بزرگان به سالك هم ميگويند: همتت عالى باشد. اين قدمهاى اول و فتوحات ابتداى كار، كسى را دلخوش نكند؛ همتهاى بلند بايد داشت. نگاه هم بايستى انسانى باشد. انسان يعنى آنچه كه در همهى جهان گسترده است؛ «إمّا اخ لك فى الدّين او نظير لك فى الخلق»؛ يا با شما دينش يكى است يا اگر دينش هم يكى نيست، در خلقت و آفرينش مثل شماست؛ انسانيت. نگاه بايستى متوجه يك چنين گسترهى وسيعى باشد.