من در هر ستاره،در جلوه ی هر مهتاب،
در عمق تیره ی هر شب،
در طلوع،در هر غروب،چشم به راه آمدن تو ام
بیا،هرشب بیا!
از ستاره ها نشان مرا بپرس،
از مهتاب سراغ مرا بگیر،
از سکوت کهکشان ها
زمزمه ی مهرجون مرا با خود بشنو!
بیا،هر شب بیا!
در خلوت هر مهتاب تنهایم
در سایه ی هر شب،چشم به راهت گشوده ام
در پس هر ستاره پنهانم
در پس پرده ی هر ابر،در کمینم.
بر سر راه کهکشا ن، ایستاده ام.
بر سایه ی هر افق منتظرم
بیا،خورشید که رفت بیا!!!