![http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/17/8658_190.jpg](http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/17/8658_190.jpg)
نمی دانم شما چقدر با تفکر اشعریه به عنوان تفکر رایج در حوزه اعتقادات دینی اهل سنّت وجماعت آشنایی دارید،ولی از باب اجمال این طایفه می گویند که این ما انسانها نیستیم که افعال وکارهارا انجام میدهیم بلکه هر چه هست وهرچه می شود همه وهمه ،کار خداست ،خدا، خدا........وتو آدمی زادی فقطکاسباین تقدیرهای خدایی هستی،همین وبس.فقط فقط کاسب هستی ........وقتی کتابهای اهل علم ونظر را می خوانیم ،می بینیم که چقدر این بندگان خدا را(اشعری ها را)مسخره می کنند که چه نظریات مزخرف وچرتی دارند که ما آدمی زاده ها فقط کاسبیم وکارها را همه و همه ،خداست که انجام می دهد،پس اختیار انسان این وسط چی می شه ؟ و...هزار تا از این اشکالات آخوندی.
ولی خداییش وقتی به وضعیت زندگی خودم واطرافیان وکلاً افغانیها وعلی الخصوص هزاره ها نگاه می کنم ،می بینم که بابا این اشعریها هم زیاد بیراه حرف نمی زنند،ما مردم قرنهااست که مثل زنبورهای کارگر تقدیرمان این بوده که به دنیا بیاییم،کارکنیم ،تولید کنیم،دیگران بخورند،وبعد ما بمیریم.نسل اندر نسل کارگر ومزدور،تاریخ که دروغ نمی گه،واقعاً ما فقط کاسب این تقدیر خدایی بودیم (زنبور کارگر کندوها).اختیار کیلویی چنده؟ سرنوشت خود را بدست گرفتن یعنی چی؟بنوعی بلحاظ پراگماتیکی ما هزاره ها اشعری هستیم. الآن هم حال خوبی ندارم،این پست را هم به خاطر همین حال بدم گذاشتم ،چند تا خواسته و آرزو دارم که با صد تا حساب وکتاب واحتمال باز هم دیدم نه بابا،آرزوی داشتنشان را باید با خود به گور ببرم.مثل اینکه من فقط باید کاسب تقدیرهایی باشم که خدا خواسته،
راستی فکر نمی کنید که شاید رنج مدام ما مردم هزاره بخاطر این بوده که بلحاظ پراگماتیکی ،اشعری مسلک هستیم؟
راستی چرا خدا باید برای ما یک سری اموری را در نظر بگیره که همیشه زنبور کارگر باشیم وبرای دیگر قومیّتها وملتها تقدیر ملکه زنبوربودن را؟