loading...
sms زییاترین پیام کوتاه
محمد کربلائی بازدید : 308 پنجشنبه 24 تیر 1389 نظرات (0)


شهر آشوب


روز- شکارگاه –بیرونی


جمشید و جلالالدین سوار اسب در حرکت هستند بهادر ، بهمن و چند سرباز سواره آنها را همراهی میکنند . چند سگ شکاری همراه گروه است . همه جا سکوت حکمفرماست . سگها با بوئیدنزمین جلو می روند . ناگهان حرکت موجودی از لای بوته ها شنیده می شود سگ شکار ی ائیکه شبیه گرگهاست پارس می کند . جمشید تیرو کمانش را آماده کرده به سمت بوته هانشانه می رود . بوته ها تکان می خورند و او تیری می اندازد . جانور پا به فرار میگذارد سگها پارس مس کنند ابتدا جمشید و در پی او جلال و بعد دیگران به تاخت بهتعقیب جانور می روند سگها را آزاد می کنند آنها با پارس در پی جانور هستند . جانورکه حالا در دشتی صاف می دود یک آهو ست . جمشید تیری می اندازد جلال الدین در حالتاخت به سمت آهو تیری می اندازد .آهو می تازد و لای درخت ها گم می شود . سگ ها بهدنبال آهو می روند.

جمشید می ایستدگروه پشت سر او می ایستند.

جمشید : زدیش؟

جلال الدین ردخونی را که روی زمین ریخته نشان می دهد.

جلال : شما زدینش .

جمشید : اگه زخمیهزیاد نمی تونه دور بشه.

جمشید دستش رابالا برده به افراد علامت می دهد به دنبال آهو بگردند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
.::گروه اینترنتی اثیر::. بزرگترین گروه وبلاگی ایران با بیش از 5 سال تجربه درخشان و دارا بودن وبلاگ در بیش از50 سرویس وبلاگ دهی ایرانی و خارجی و تجربه ی افزایش بازدید در بیش 100 وبسایت که تا کنون اکثر انها در رتبه های زیر 50 در ایران قرار دارند وابسته به کانون فناوری تبلیغاتی راه هشتم بزرگترین مرکز لیزر و ساخت تندیس در ایران اس ام اس های سکسی خفن توپ حشری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5861
  • کل نظرات : 101
  • افراد آنلاین : 100
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 278
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 2,030
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,589
  • بازدید ماه : 9,936
  • بازدید سال : 32,280
  • بازدید کلی : 1,323,091