دارای من
زمان حال –ایران – تهران
روز- داخلی –فرودگاه
بهرام ؛ مردی میان سال ( حدودا 43ساله ) وارد سالن می شود او کت و شلوار به تن دارد و مجله علمی خارجی زیر بغلش زدهاست یک کیف لپ تاب.و یک ساک کوچک هم دستش گرفته. همزمان با او مرد جوانی با لباس ورزشی همراه چندمرد دیگر وارد سالن می شوند . عده نسبتا زیادی به محض ورود به استقبالشان می آیند، دسته گلی را به دورگردنشان می اندازند . خبرنگارها مرد ورزشکار را دوره کرده اندو عکاس ها از او عکس می گیرند . چند دوربین فیلم برداری هم مشغول فیلم گرفتن از اوو مستقبلینش هستند.
بهرام در نقطه ورود ایستاده و در حالنگاه کردن به اطرافش هست ، خبرنگاری که برای رسیدن به ورزشکار عجله دارد هنگامعبور از کنار بهرام به او تنه می زند مجله بهرام از دستش می افتد ، خبرنگار بیتوجه دور می شود بهرام خم شده تا مجله را بردارد – روی مجلهعکسی از بهرام چاپ شده که زیرش نوشته شده :
Professor JAM: We can do it in one year.
بهرام هنوز بلند نشده که یک جفت پامقابلش می ایستد .
کیان : پرفوسور جم؟
بهرام هنگام بلند شدن مجله را باعجله زیر بغلش می زند در حالی که لبخند به لب دارد . بهرام : کیان !
کیان(دسته گلی را به او می دهد ) :خوش اومدی .
در مکانی دورتر از آنهاحمید که دهسالی از بهرام جوان تر است از دور آنها را زیر نظر دارد او لباس اسپورت پوشیده است.